دهی است از دهستان کفرآور بخش گیلان شهرستان شاه آباد، واقع در 31هزارگزی شمال خاوری گیلان و 6هزارگزی باختر قیطول. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 250 تن است. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات، پنبه، میوه جات، توتون، صیفی، لبنیات، و شغل اهالی زراعت و گله داری است. اهالی از طایفۀ کلهر هستند. در دو محل نزدیک بهم واقع شده و به قلی قلی نریمان، قلی قلی سلیمان، قلی قلی مهدیخان نامیده میشوند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان کفرآور بخش گیلان شهرستان شاه آباد، واقع در 31هزارگزی شمال خاوری گیلان و 6هزارگزی باختر قیطول. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 250 تن است. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات، پنبه، میوه جات، توتون، صیفی، لبنیات، و شغل اهالی زراعت و گله داری است. اهالی از طایفۀ کلهر هستند. در دو محل نزدیک بهم واقع شده و به قلی قلی نریمان، قلی قلی سلیمان، قلی قلی مهدیخان نامیده میشوند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
مخفف داداش مشهدی، در تداول عامه دسته ای از مردم باشند با صفاتی خاص چون: حمیت، شجاعت، زورگویی، تفوق طلبی، جوانمردی، لوطی گری، و از مشخصات آنان سرپیچی از قیود اجتماعی است و زیست بطرزو گونه ای خاص، اندکی مغایر با پسند عرف و اجتماع
مخفف داداش مشهدی، در تداول عامه دسته ای از مردم باشند با صفاتی خاص چون: حمیت، شجاعت، زورگویی، تفوق طلبی، جوانمردی، لوطی گری، و از مشخصات آنان سرپیچی از قیود اجتماعی است و زیست بطرزو گونه ای خاص، اندکی مغایر با پسند عرف و اجتماع
ابن موسی بن جعفر بن محمد بن احمد بن طاووس علوی فاطمی حسینی حلی، مشهور به ابن طاووس و مکنّی به ابوالقاسم یا ابوالحسن یا ابوموسی و ملقّب به رضی الدین. رجوع به ابن طاووس و به علی (ابن موسی بن جعفر...) شود ابن حسن بن عنتربن ثابت حلی، مشهور به شمیم و ملقّب به مهذب الدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی شمیم شود
ابن موسی بن جعفر بن محمد بن احمد بن طاووس علوی فاطمی حسینی حلی، مشهور به ابن طاووس و مکنّی به ابوالقاسم یا ابوالحسن یا ابوموسی و ملقّب به رضی الدین. رجوع به ابن طاووس و به علی (ابن موسی بن جعفر...) شود ابن حسن بن عنتربن ثابت حلی، مشهور به شمیم و ملقّب به مهذب الدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی شمیم شود
برهنه پای و بی کفش. (ناظم الاطباء). پابرهنه. پاپتی. حافی. برهنه پای. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : وهم تهی پای بسی ره نبشت هم ز درش دست تهی بازگشت. نظامی. تهی پای رفتن به از کفش تنگ بلای سفر به که در خانه جنگ. سعدی. رجوع به تهی و دیگر ترکیبهای آن شود، جلد و شتابان. (ناظم الاطباء)
برهنه پای و بی کفش. (ناظم الاطباء). پابرهنه. پاپتی. حافی. برهنه پای. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : وهم تهی پای بسی ره نبشت هم ز درش دست تهی بازگشت. نظامی. تهی پای رفتن به از کفش تنگ بلای سفر به که در خانه جنگ. سعدی. رجوع به تهی و دیگر ترکیبهای آن شود، جلد و شتابان. (ناظم الاطباء)
مترادف لالا، لفظی که در عروسیها و جشنها زنان در ابراز شادی و انبساط خاطر ادا کنند و غالباً مکرر آرند لی لی لی لی، - لی لی به لالای کسی دادن یا گذاردن، با او هماهنگی کردن یا به خواهشهای بی اساس او اهمیت دادن
مترادف لالا، لفظی که در عروسیها و جشنها زنان در ابراز شادی و انبساط خاطر ادا کنند و غالباً مکرر آرند لی لی لی لی، - لی لی به لالای کسی دادن یا گذاردن، با او هماهنگی کردن یا به خواهشهای بی اساس او اهمیت دادن